تابناک کهگیلویه وبویراحمد در کشور ما کافیست جناح های سیاسی از طرف مقابل کوچکترین موردی برای فشار آوردن گیر بیاورند ،از آنجاست که دیگر کلید واژه ای درست شده وبه فشار وجو سازی روی آورده و تمام گذشته شخص مورد نظر خود را زیر سوال برده وهرانچه که باید ونباید است نثارش می کنند.به همین خاطر است که گاهی در کشور ما براثر همین سماجت بر بزرگ کردن یک اشتباه کوچک یا یک موضع اشتباه چنان جو سنگینی و چنان هجمه ای براه می افتد که تمام جای جای کشور از متخصص تا عامه را درگیر می کند. نمونه اینگونه مواردصحبت های آقای هاشمی می باشد که هر منصفی می تواند بفهمد قصد آقای هاشمی توهین به روستائیان نبوده است. شاید بر اثر عصبانیت یا هم سهوا چیزی را بر زبان آورده که در کشور ما کاملا مرسوم است اما نه بصورت رسمی!بحث ما دفاع از هاشمی رفسنجانی نیست اما آیا هاشمی واقعا باید اینگونه مورد هجوم قرار گیرد؟یعنی هاشمی که روزی با یک حرفش کلی مانور تبلیغی سیاسی به نفع جمهوری اسلامی وانقلاب داده می شد حالا باید به عنوان ضد نظام وضد ولایت فقیه معرفی شود؟شاید آقای هاشمی به عنون یک انسان به سالهایی از عمرش رسیده است که توانایی چندانی برای کار اجرایی وسیاسی نداشته باشد اما هرچه باشد وی کوله باری از تجربه را یدک می کشد .شک نکنید آقای هاشمی هنوز هم وزنه ای قابل اتکا برای نظام است .وشاید روزی معلوم شود همین مواضع رفسنجانی که عده ای آنها را ضد نظام وانقلاب معرفی می کنند ،چه خدمتی در کنترل فشارهای سنگینی که بر نظام ،چه از داخل وچه از خارج وارد شده انجام داده واین فشرهای وارده بر کشور رابسان یک شیر تخلیه اضطراری کم کرده ومانع از انفجار شده است.به هرجهت باید مواظب باشیم که تحمل انسان ها به حکم انسان بودنشان محدود است،هیچوقت صحبت آیت الله خامنه ای را در مورد جذب حداکثری ودفع حداقلی فراموش نکنیم!در این نوشته از لفظ شاید استفاده شده چون هیچ کس نمی تواند به یقین در مورد آینده حرف بزند،اما خوب یاد دارم همین کسانی که اینگونه از زندان رفتن مهدی هاشمی عجز وناله می کنند ،همان کسانی هستند که با انواع واقسام اتهامات هاشمی وخانواده اش را عامل فساد در اقتصاد ایران معرفی می کردند.وحال از روزی باید ترسید که دوباره جای حامیان و منتقدین رفسنجانی عوض شود.بسیار جالب ودر عین حال بسیار تاسف برانگیز است وقتی می بینیم این همه مشکلات از جایی و افرادی شروع می شوند که کاملا دنبال اغراض سیاسی وشخصی می باشند.
این جملات از مقاله ای در یکی از سایت های محلی انتخاب شده است.این سوالات خطاب به آقای رفسنجانی است.
راستی زمانی که همین روستایی ها داشتند از خاک و ناموس این کشور دفاع میکردند شما کجا بودید؟ مگر همین شما و امثال شما ها نبودند که به فکر منافع خود بودند و در آخر جام زهر را به امام امت دادند ؟
مگر همین سردار ها و شهدا و دلاور های جنگ و انقلاب از دل روستا ها نیامدند و در مقابل دشمن ایستادند و از انقلاب و آرمان های امام دفاع کردند تا امروز شما و فرزندان شما در رفا و آسایش زندگی کنید...
به نظر شما آقای رفسنجانی باید با تفنگ در جنگ حاضر می شد؟ایا نقش رفسنجانی در جنگ اینقدر کم رنگ بوده است؟آیا رفسنجانی جایی به سرداران وشهدا توهین کرده است؟کدام یک از سرداران زنده زمان جنگ اینگونه که در جامعه مرسوم شده به رفسنجانی حمله می کند؟واقعا تاسف برانگیز است که گذشته رفسنجانی به همین راحتی زیر سوال می رود!چه خوب بود اگر نقدی بر وی می شود بر حالش باشد نه اینکه گذشته اش را هم زیر سوال ببریم .
کمی به آینده بیاندیشیم!به روزی که در محضر خالق هستی بایدجوابگو باشیم!