وقایع و حضور مردم شیرگاه در واقعه 7 اسفند سال 60به صورت خاطراتی در گوشه‌ای از تاریخ ثبت شد‌ و تا همیشه در اذهان افراد حاضر در آن واقعه و مردم باقی می‌ماند.
کد خبر: ۷۲۰۵۱۸
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۳:۱۷ 01 March 2019

 شاید بتوان گفت یکی از بارزترین نقش حماسی مردم در مازندران، حضور خودجوش مردم شیرگاه در واقعه ۷ اسفند سال ۱۳۶۰ است که طی حمله یک گروه کمونیستی به نام سربداران به سرکردگی « اشرف دهقان » به پایگاه بسیج شیرگاه به منظور تصرف شهر، با حضور خودجوش و حماسی مردم منجر به شکست کمونیست‌ها و ترک شهر شد.

مهمترین نقش در جهت دهی یک حرکت و مسائلی مهم را معمولا جریان‌های مردمی شکل می‌دهند، ‌حضور پررنگ مردم در شکل گیری یک جریان و همچنین دفاع از آرمان‌ها و خاک سرزمین مان غیرقابل انکار و اثبات شده است.

در واقعه7 اسفند سال 60 مردم شیرگاه ۲ شهید و ۴ جانباز تقدیم کردند، آن وقایع و حضور مردمی به صورت خاطراتی در گوشه‌ای از تاریخ ثبت شد و تا همیشه در اذهان افراد حاضر در آن واقعه و مردم باقی می‌ماند.

*عملیات‌های مختلف در شهرهای مازندران توسط عوامل بیرونی و داخلی

اکبر رهنما یکی از افرادی است که در مبارزه مستقیم با کمونیست‌ها نقش داشته و از جانبازان آن واقعه است، وی آن حوادث را اینگونه شرح داد: بعد پیروزی انقلاب یک سری درگیری‌ها توسط عوامل بیرونی و داخلی اجرا شد و کل استان‌های مرزی هم درگیر بودند. گروه‌هایی که اکثرا گروه‌های چپ بودند جنگل‌های شمال کشور را انتخاب کردند و عملیات‌های مختلفی در شهرهای مازندران داشتند، در منطقه سوادکوه نیز گروهی با تفکرات مارکسیسم و مائو با سرکردگی اشرف دهقان وارد شده بودند. تمام راه‌های جنگل به پایگاه بسیج را بسته بودند و باتوجه به چیدمان آنها مشخص بود که فردی از بومیان با آنها بود.

رهنما که در آن موقع نوجوانی ۱۸ ساله بود، با این وجود توانست با آنها مقابله کند و از لحظه حمله و مجروح شدن می‌گوید: ساعت بعد از ۲۲:۳۰ شب درگیری شروع شده بود و به پایگاه بسیج حمله کردند. من نیز آن شب در پایگاه بودم. کمونیست ها با پرتاب نارنجک‌های مختلف و تیراندازی متوالی، رعب و وحشت ایجاد کرده بودند. با نارنجکی به اتاق پشت رفتم و به آنها شلیک کردم، آنها نیز بلافاصله شلیک کردند و گلوله خوردم و از شدت جراحت به دلیل آسیب به دست و شش، بیهوش شدم. با حضور مردم آنها فرار کردند و واقعه ختم شد. حضور مردم نقش موثری در آن پیروزی داشت.

محمدابراهیم عابدی فیروزجائی یکی دیگر از مجروحان آن حادثه می‌گوید: درآن سال ۱۵ ساله بودم و از بسیجیانی بودم که با علاقه شبانه روز فعالیت داشتم. آن شب نیز در پایگاه بودم. آقای رهنما که از درگیری آمل برگشته بود، آن شب می‌خواست حوادث آمل را برایمان تعریف کند.ولی بعد از شام با حمله کمونیست‌ها به پایگاه درگیری شروع شد. اسلحه کلاش را گرفتم و به پشت پایگاه رفتم و آنها تیراندازی می‌کردند ، من هم تیراندازی کردم ولی ناگهان تیر از کنار سرم عبور کرد و ترکش آن به من اصابت کرد و از ناحیه دست چپ مجروح شدم. خودم را به پنجره رساندم و به بیرون پایگاه رفتم. مردم را دیدم که به سمت پایگاه می‌آمدند.

*حضور خودجوش مردم مهمترین دلیل پیروزی

عابدی مهمترین دلیل پیروزی در آن شب حماسی را حضور خودجوش مردم می‌داند و افزود: اگر مردم نبودند معلوم نبود چه اتفاقی می افتاد. آن شب مردم وقتی متوجه حادثه شدند به سرعت از همه نقاط شهر به سمت پایگاه آمدند و صدای الله اکبر درتمام شهر می‌آمد. مردم وارد پایگاه شدند و کمک کردند. فقط مردم کمک ما شدند.

*نوجوان 17 ساله‌ای که علاقه زیادی به حضور در پایگاه بسیج و فعالیت داشت

یعسوب الدین کلاگر که در آن تاریخ نوجوانی ۱۷ ساله بود و علاقه زیادی به حضور در پایگاه بسیج و فعالیت داشت، آن شب نوبت نگهبانی او بود، خاطره‌ای از آن شب می‌گوید: آن شب تعداد ۱۸ نفر از بسیجیان در پایگاه بودیم و من هم نوبت نگهبانی‌ام بود. قبل آن در حال استراحت بودم که ساعت ۲۲:۳۰ به بعد ناگهان یک نارنجک به پایگاه زدند و صدای مهیبی آمد. بچه‌ها به سمت اسلحه خانه رفتند و چون تعداد اسلحه‌ها کم بود به من اسلحه نرسید به همین دلیل به درون آسایشگاه برگشتم و شاهد تیراندازی و سروصدا بودم.

کلاگر در ادامه با اشاره به مقاومت پایگاه و حضور خودجوش مردم افزود:حدود ۴۵ دقیقه بچه‌های پایگاه مقاومت کردند. ۴ مجروح و ۲ شهید داشتیم. بعد ۴۵ دقیقه صدای الله اکبر مردم را شنیدیم . کمونیست‌ها وقتی صدای مردم را شنیدند به هم می‌گفتند مردم آمدند ، برویم . که البته آنها یک کشته دادند. با حضور مردم آن حادثه خاتمه پیدا کرد و شهر نجات یافت و کمونیست‌ها فرار کردند.

*حمله گروه کمونیستی به سرکردگی اشرف دهقان به شیرگاه

آیت الله داوودیان فرزند شهید خسرو داوودیان یکی از شهدای حادثه ۷ اسفند شیرگاه با اشاره به نقل قول اشتباه درباره آن حادثه گفت: در طول سالها صحبت از حمله مجاهدین و منافقین به شیرگاه در آن شب بود ولی حقیقت این است که آنها نقشی در آن حادثه نداشتند، بلکه گروه کمونیستی به سرکردگی اشرف دهقان وارد شهر شده بودند با این استراتژی که با تصرف شهرهای کوچک و همراهی مردم به پایتخت برسند و این اشتباه آنان بود که برداشت درستی از ایران نداشتند. وقتی وارد شهر شدند از همان ساعت اولیه مردم آمدند و بیش از ۴۵ دقیقه کمونیست‌ها دوام نیاوردند و فرار کردند.
این فرزند شهید که با یادآوری خاطرات پدرش اشک از چشمانش جاری شده بود از نحوه شهادت پدرش اینگونه سخن گفت :آن شب من هم آنجا بودم ولی نقشی در درگیری نداشتم. وقتی وارد پایگاه شدند پدرم اسلحه نداشت ولی آنان مسلح بودند و پدرم را به یکی از اتاقها بردند . دونفر دیگر هم با پدرم در اتاق بودند سیدهادی حسینی و قربانعلی دوستعلی زاده .‌کمونیستها وقتی صدای مردم را شنیدند به سمت این سه نفر رگبار بستند و از این سه پدرم و دوستعلی زاده شهید شدند.

*طنین انداز شدن صدای الله اکبر در شیرگاه و فرار کمونیست‌ها

غلامحسن عابدی یکی دیگر از افرادی بود که آن شب حضور داشت و حدود ۲۴ سال سنش در آن تاریخ بود ، می‌گوید: با اینکه امکانات نظامی و تجربیات کمونیست‌ها زیاد بود و آموزش‌های خارج از کشور داشتند، تصور می‌کردند مردم شیرگاه را می‌توانند باخود همراه سازند، ولی علی‌رغم برتری نظامی در آنان، موفق نشدند. با اینکه تنها مردم به ما کمک کردند ما موفق شدیم.

 

وی ادامه داد:من با تلفن آن موقع که باید ابتدا با مخابرات تماس می‌گرفتیم تا تماس مارا برقرار سازد ، با تمام مراکز نظامی ارتباط برقرار کردم و کمک خواستم ولی هیچکدام به کمک ما نیامدند.حتی پاسگاه شیرگاه به ما اسلحه نداد.درون آسایشگاه عقب نشینی کردیم چون دیگر چیزی برای شلیک نداشتیم. نمیدانم چه کسی به من آن لحظه اسلحه « ژ۳ » داد، با آن به بیرون رفتم و چند تیر هوایی شلیک کردم . مردم آمده بودند و در تمام شیرگاه صدای الله اکبر می آمد. همراه مردم به سمت پایگاه رفتیم . کمونیست‌ها وقتی صدای مردم را شنیدند که با داس، تبر و اسلحه شکاری می‌آمدند و سنگربندی می‌کردند، فرار کردند.

مردم همیشه در دفاع از خاکشان حضور پررنگ در صحنه دارند و با حضور در تمامی جریان‌ها تاثیر خود را جلوه گری می‌کنند. کمونیست‌ها به تصور اینکه استراتژی که در جاهای دیگر پیاده کردند را در ایران هم می‌توانند پیاده کنند هجوم آوردند ولی قدرت جریان مردمی آنان را واداشت تا به اشتباه خود پی ببرند و عقب نشینی کنند.

*مردم شیرگاه نمونه بارز حرکت خودجوش و رشادت برای دفاع از سرزمین

مردم شیرگاه نمونه بارز حرکت خودجوش و رشادت دسته جمعی برای دفاع از سرزمین و آرمان‌ها هستند. اگرچه ارگانهای نظامی در آن شب به یاری پایگاه بسیج نیامدند و پاسگاه نیز به بهانه نبود فرمانده اسلحه در اختیار بسیجیان برای دفاع قرار نداد ولی مردم ثابت کردند هرجایی که حضور دارند می‌توانند با اتحاد و همبستگی حماسه خلق کنند. حماسه ای که هنوز باوجود گذشت بیش از ۳ دهه از وقوع آن همواره با تداعی خاطرات آن روزها با شور و هیجان از آن یاد می‌شود. هیجانی ناشی از پیروزی مردم بر دشمن.

بلاغ

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار