حجتالاسلام نقویان؛ واعظ مشهور در گفتگو با روزنامه آرمان در پاسخ به این سوال که از بین چاپلوسی، فرصت طلبی و تحجر کدامیک بیشتر به جامعه آسیب زده، عنوان میکند تحجر از همه خطرناکتر است.
بخشی از گفتگو با نقویان را در ادامه بخوانید:
در جامعهشناسی تاریخی ایرانیان در گذشته و به خصوص تا قبل از انقلاب اسلامی رابطه قدرت و مردم همواره تحت تاثیر سه مساله مهم یعنی «چاپلوسی»، «فرصتطلبی» و «تحجر» بوده است. بهنظر شما آیا این سه رویکرد پس از انقلاب اسلامی نیز به رابطه قدرت و مردم رسوخ کرده است؟
این سه مساله به فلسفه انسان بازمیگردد. انسان باید بپذیرد که «معصوم» نیست و در وجودش زمینه هزاران خطا وجود دارد. هرچه حوزه نفوذ انسان گستردهتر باشد پیامدهای خطایی که مرتکب میشود بیشتر خواهد شد. بهعنوان مثال پیامدهای خطای یک وزیر از خطای یک فرماندار خیلی بیشتر است. قرآن کریم، تحجر را از بقیه مسائل خطرناکتر میداند. تصور تاریخی برخی به این شکل است که فرد بیدین، خلافکار، مشروب خور و یا زناکار را برای جامعه خطرناک میدانند.
این در حالی است که قرآن کریم متحجر را از همه خطرناکتر میداند. قرآن کریم به یک تفکر شبه داعشی اشاره میکند که فرد گمان میکند کار خوبی انجام میدهد، اما در واقع کار نادرستی انجام میدهد. کسی که شهید حججی را به شهادت میرساند «ا...و اکبر» میگوید. این در حالی است که شهید حججی هم لحظه شهادت «ا...و اکبر» میگوید. در نتیجه قاتل و مقتول بهصورت همزمان «ا...و اکبر» میگویند. با این وجود ما به یکی آفرین میگوییم و آن را ستایش میکنیم و به دیگری لعنت میفرستیم.
حضرت حافظ میفرماید: «مستور و مست هر دو چو از یک قبیلهاند/ ما دل به عشوه که دهیم؟ اختیار چیست؟». در نتیجه کسانی که خطا میکنند اما گمان میکنند کار صحیحی انجام میدهند از همه خطرناکتر هستند. به قول خواجه شیراز «من به خیال زاهدی گوشه نشین طرفه آنک/ مغبچهای به هر طرف میزندم به چنگ و دف». معنی این شعر این است که زاهدی که خیال میکند در گوشهای نشسته و در حال ذکر و ورد است، در واقع توسط شیطان بچهای به بازی گرفته شده است. حضرت مولانا میگوید: «معنی قرآن زقرآن پرس و بس/ وزکسی کآتش زده است اندر هوس».
این سخن به این معنا است که اگر کسی میخواهد معنا و مفهوم قرآن را متوجه شود در ابتدا باید ذهن خود را از همه چیز اعم از تربیت، جامعه و سلایق شخصی خالی کند و سپس به فراگرفتن قرآن کریم روی بیاورد. در نتیجه اگر ما ذهن خود را برای درک مفاهیم قرآن خالی نکنیم مانند قطبنمایی خواهیم بود که در کنارش وسایل مغناطیسی گمراهکننده زیادی قرار دارد و قرار است مسیر صحیح را نیز به ما نشان بدهد.
تفکر شبه داعشی که گمان میکند کار صحیح انجام میدهد، اما در واقع کار ناصحیح میکند به چه میزان در فضای سیاسی ایران وجود دارد؟ وجود این نوع تفکر چه پیامدهایی برای جامعه ایران داشته است؟
تحجر همواره یکی از مهمترین پارامترهای آسیب زننده بوده است. امام بارها عنوان کردند پدر پیرتان چه لطمهها که از متحجرین نخورده است. این در حالی است که در شرایط کنونی جامعه با تحجرهای جدید مواجه شده است. تفسیر یکجانبه و یک قرائتی شدن دین یک نوع تحجر به شمار میرود. از سوی دیگر جلوگیری از گفتوگوی آزاد در جامعه نیز یک نوع تحجر است. اغلب اینگونه افراد نیز عنوان میکنند به نظام و آرمانهای حضرت امام پایبند هستند. با این وجود مانع از گردش آزاد اطلاعات و فضای تعامل و گفتوگو در جامعه میشوند. روزی یکی از نزدیکان حضرت امام به ایشان گفتند یکی از علما با شما مخالف است.
حضرت امام برآشفته شدند و گفتند که مگر من اصول دین هستم که اگر کسی با من مخالف باشد با دین خدا مخالف است؟ اگر یک کارمند توانمند و متعهد در یک اداره در انتخابات به فرد دیگری رأی داده است نباید وی را بهدلیل عقاید و سلایق سیاسیاش کنار گذاشت. اگر این اتفاق رخ بدهد نوعی تحجر است. سرمربی تیم ملی فوتبال ما هنگامی که وارد ایران میشود در ساکش مهر و تسبیح وجود ندارد و به اصول انقلاب اسلامی هم پایبند نیست. با این وجود تنها بهدلیل تخصص و تعهدش میلیاردها تومان پول میگیرد تا بتواند در فوتبال کشور تحول ایجاد کند. این وضعیت در بخشهای اقتصادی و صنعتی و زمینههای دیگر نیز وجود دارد.
چرا برای افراد متخصص موانع دست و پاگیر ایجاد میکنیم؟ در شرایط کنونی بسیاری از افراد متخصص به دلایل اینکه با برخی از رویکردهای نهادهای خاص موافق نیستند خانهنشین هستند یا اینکه سمتهای کلیدی در اختیار ندارند. بدون شک اگر همچنان مسیر تحجر در کشور ادامه پیدا کند در نهایت به بنبست خواهیم خورد. مسئولان جامعه در مرحله نخست باید بهدنبال واکسیناسیون فرهنگی باشند. اگر ما در گذشته برای آسیبهای اجتماعی کوچک که قابل درمان بود راهحل مناسب پیدا میکردیم و قضیه را جدیتر میگرفتیم امروز آسیبهای اجتماعی عمیقتر و شدیدتر نمیشد.