کد خبر: ۲۱۸۷۲۹
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۶ 25 April 2016

زمانی زندگی مقتصدانه و مقاومتی، فرهنگ فراگیری بین اصفهانی ها بود. هر چند شماری از هم وطنان ما این فرهنگ را به خساست اصفهانی ها می شناسند. بدون شک این برداشت نادرستی است. در واقع این سبک زندگی، نوعی ساده زیستی، قناعت پیشگی و دوری از تجمل گرایی و اشرافی گری است. البته آنچنان که بین همشهریان من معروف است اصفهانی ها خدایی با نام آبرو را هم می پرستند و مگر حفظ عزت فردی و خانوادگی در شبکه های تعامل و احترام خویشاوندی، شغلی و...، با خساست ممکن بوده است؟ لذا اصل بر استفاده درست، به جا و دوری از اسراف و تبذیر است که در عین حال با پس انداز و آینده نگری توامان است و در این میان نقش مادران اصفهانی در مدیریت اقتصاد خانواده ها از همه عوامل برجسته تر است!

 

این سبک زندگی اما؛ این روزها مشتری کمتری دارد و به ویژه در نزد نسل جدید اصفهانی ها، اهمیت چندانی ندارد. حال چرا این فرهنگ ریشه دار، دیگر هویت شهروندان ما به حساب نمی آید و فرهنگ فراگیری نیست؟

هویت شخص محصول در هم تنیدگی ظریف و نامحسوس شمار زیادی از تاروپودهای مختلف است. یک زن جوان اصفهانی تحصیل کرده مجرد متجدد بیکار را در نظر بگیرید. هویت او از مواد و مصالح گفتمان های موجود در رابطه با زنانگی، سن، شهرنشینی، اشتغال و... برساخته می شود و هر کدام یک از این مولفه ها، پیامدهایی برای مولفه های دیگر به همراه دارد.

 

مثلا گفتمان های مربوط به سن را، اشخاص در مراحل مختلف زندگی به شیوه های متفاوت جلوه می دهند. جوانی به شیوه های مختلفی از قبیل دوران شکوفایی، تغییر، بحران هویت یا مخاطره و ناسازگاری جلوه می کند. همین زن جوان مجرد را ساکن جنوب اقتصادی شهر در نظر بگیرید که از سن ازدواج اش گذشته و بیکار هم هست و در برابر او زن جوان دیگری قرار دارد که ساکن شمال اقتصادی شهر است و اگر شاغل و متاهل هم نیست اما قدرت خرید همه آنچه را دارد که این روزها برای عموم زنان مهم و جذاب است.

 

حال به نظر شما از این لشکر زنان جوان اصفهانی تحصیل کرده مجرد متجدد بیکار می توان انتظار داشت به شیوه مادران خود زندگی کنند، ساده زیست و قناعت پیشه باشند و در عین حال به فکر آبرو، عزت و منزلت خود نباشند. آن هم در زمانه ای که فرهنگ جامعهِ مصرفیْ حاکم است و ملاک پذیرش در فضاهای اجتماعی و ابراز وجود آنها، در پیروی از همین فرهنگ است.

 

از این رو اگر می بینیم اقتصاد مقاومتی در زندگی روزمره ما، دیگر گفتمان یا فرهنگ فراگیری نیست یک علت آن را باید در این مساله جستجو کنیم که هویت جوانان این روزهای شهرمان متاثر از گفتمان های رایج در؛ سبک زندگی متجدد، جنسیت و... است.

 

تنها این هویت جوانان شهرمان نیست که متاثر از این گفتمان ها است. و مگر نه این که رجال سیاسی و اجرایی، متدینان و افراد متشرع و حتی رسانه ملی برای دیده شدن و ابراز وجود از همین فرهنگ پیروی می کنند! چند درصد دفاتر کار مدیران ارشد اجرایی و سیاسی شهر ساده و بدون دکوراسیون و مبلمان تجملاتی و اشرافی است؟ چند درصد آنان با خودروی کم مصرف و ارزانی نظیر پراید به سر کار خود می روند؟ چند درصد ازدواج فرزندان مسئولان، متدینان و متشرعان شهر با مراسم های تشریفاتی برگزار نمی شود؟ چند درصد برنامه های رسانه ملی سبک زندگی مصرفی و تجمل گرا را نمایش نمی دهند؟ و...

 

کوتاه سخن این که؛ هویت بیگانه با اقتصاد مقاومتی این روزهای ما، برساخته گفتمان های فرهنگ متجددانه، مصرف گرا، مسرفانه، تجمل گرا و اشرافی ماست.

رصدخانه فرهنگي اصفهان (مهران آنلاين) - محمد آذرانی
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار