یادداشت : روزها منتظر بودیم، دقیقتر اگر بگویم از بَعد ماه مبارک رمضان تا کنون ! آخه بسیار شنیدیم بعضی گناهان فقط در عرفه بخشیده میشود !
شنیدیم اصلا خدا بنده هاش رو تو عرفه میخره و آزاد میکنه، شنیدیم عرفه مثل شبهای قدر میمونه !
خیلی شنیدیم از منزلت دعای این روز !
تو شهر ما مرسومه دعا رو کنار مزار شهدا میخوانیم ! هرسال همینه ! اصلا فضا معنویتر و دل آدم پر از حال و هوای معنوی میشه !
فقط این تریبونها ! این تریبونها !
چقدر استادن توی خراب کردن حال معنوی آدما !، مدام حرف و سخنرانی ! آنقدر همیشه حرف دارن واسه گفتن که وقت دعا رو هم زایل میکنند !
شاید شنیدن حرفای سطحی و کم اهمیت و پرتکرار خودشان را، هم مرتبه فرازهای دعا میدونن !
باور کردنی نیست ! ساعت ۱۵ توی گرمای وسط مرداد بری مزار شهدا بعد تا ساعت ۱۷ فقط حرف باشه، سخنرانی و حرف و سخنرانی!؟؟؟ بعد برای آخرین فرازهای دعا وقت کم بیاد ، دعا نصفه و نیمه رها بشه و مردم سرگردان !؟؟
جواب وقتِ مردم و اون معنویتی که به خاطرش جمع شدن و با حرفهای تکراری و کم ارزش هدر شده و فرصتی که تا عرفه سال بعد از دست رفته را چه کسی میدهد؟
کاش یه نفر به سخنرانها ، وسط سخنرانی بگه رها کنید این تریبون لعنتی را ...!
طاهره سعدی