هفته ای یکبار نیست که در فضای رسانه ای و شبکههای اجتماعی هشتگی درباره یکی از متهمان و مجرمان سیاسی دربند ترند نشود. یک روز امید کوکبی با عنوان نخبه فیزیک و یک روز نرگس محمدی با عنوان مادری که از تماس با فرزندانش منع شده است و یک روز .... . هشتگ هایی که عامدانه به زبان انگلیسی انتخاب میشوند تا بهانههایی به دست سازمانهای به اصطلاح حقوق بشری برای فشار بیشتر بر ایران دهند. راه اندازان این کمپینها البته راست و دروغ و شایعه و عاطفه را در هم میآمیزند ولی به نظر میرسد آنچه که در این میان زمینه فراگیر شدن این هشتگ ها را فراهم میکند سکوت قوه قضاییه است.
همین چندسال پیش بود که رابرت فیسک در ایندیپندنت درباره اعدام یک عضو گروهکهای جدایی طلب خوزستان - که بمب گذاریهای زیادی در این منطقه انجام دادهاند – تیتر زده بود «اعدام یک شاعر در ایران» و ادامه داده بود که در ایران از بس شاعر اعدام شده یک «انجمن شاعران مرده» داریم و به طور مفصل به نقل از سلطنت طلبانی مثل امیر طاهری از اوصاف ادبی و هنری این فرد معدوم نوشته بود. از تیم فرد معدوم و بمبگذاری ها هم رد شده و گفته بود این «شاعر» هیچ اقدام تروریستی انجام نداده است و تنها در حمایت از بمبگذاران شعر میگفته است. تقریباً تمام رسانههای غربی و عربی هم این خبر را تیتر کردند و سر و صدای زیادی در این باره به پا کردند. اما در اخبار رسانههای داخلی هیچ خبری از این موضوع نبود و مسئولان اطلاع رسانی قوه قضاییه حتی یک توضیح کوتاه به افکار عمومی ندادند و همین سکوت باعث سو استفادههای بین المللی در این باره میشد.
نمونه دیگر ماجرای آن خانم «سکینه» که حکم سنگسارش یک هفته خوراک رسانههای غربی بود و گفتند «معشوقه ای به خاطر عشق سنگسار میشود» اما بعد که قوه قضاییه به فکر افتاد که ماجرا را توضیح بدهد معلوم شد آن خانم با تبانی مرد دیگری شوهرش را در حمام کشته است. تصویر رسانههای غربی از او اما تصویر 'عاشقی دلخسته' بود که صرفاً به دلیل 'رابطه ای ممنوعه' به سنگسار مجازات شده بود. چه نامههای سوزناک ادیبانه و مصاحبههای غراء که از این زن بی سواد - که حتی به زبان فارسی نیز نمیتوانست سخن بگوید - با واسطه گری 'فعالان حقوق بشر' در رسانههای غربی منتشر نشد.
البته اگرچه در این سالها دستگاه قضا با تعریف جایگاه «سخنگویی قوه قضاییه» در زمینه اقناع و اطلاع رسانی به مخاطبان پیشرفتهای عمده ای داشته و تا کنون بیش از صد نشست خبری به صورت متناوب در این سالهای اخیر برگزار شده است اما شکل این نشستها نه «بروز و در لحظه» بلکه موسمی بوده و گاه تا یکی دو ماه چنین نشستهایی برگزار نشده است و از این رو برخی از پاسخها اگر چه روشن کننده و باطل کننده شایعات و فضاسازیها هستند اما چون منفعلانه و خارج از محدوده زمانی «رسانه ای شدن ماجرا» بوده تأثیر چندانی نگذاشته و ماهیگیران و اسکی سواران سیاسی داخلی و خارجی به اصطلاح حقوق بشری عِرض خود را بردهاند و به عبارتی شیون بعد از مرگ سهراب شده است.
این انفعال خبری در دستگاه قضا این تصور را پیش میآورد که از نظر دستگاه قضا و سخنگوی محترم باید تعداد قابل توجهی از رویدادها و اطلاعات مهم مورد نیاز برای اطلاع رسانی روی هم جمع شوند تا برگزاری نشست خبری برای سخنگوی دستگاه قضا توجیه داشته باشد در صورتی کهشان و رسالت سخنگویی دستگاه مهمی مانند قوه قضاییه یا وزرات امورخارجه در دنیا پاسخ بروز و فعالانه و در لحظه به رویدادها و شبهات مهم است. دستگاه قضا باید توجه داشته باشد که در فضای سنگین بین المللی که دشمنان از هر بهانه رسانه ای حتی آتش گرفتن یک مجتمع تجاری در مشهد برای ضربه زدن به حیثیت جمهوری اسلامی سواستفاده میکنند عدم پاسخ گویی به موقع و مناسب و اقناع افکار عمومی در قبال برخی احکام و پروندهها تبعات سنگینی در فضای رسانه ای جهانی علیه جمهوری اسلامی دارد.
همچنین این اطلاع رسانیهای به موقع باعث شفاف تر شدن احکام قضایی و مسئولیت پذیری بیشتر قضات و جلوگیری از اجحاف و ظلم به متهمان بیگناه که خود وهن دستگاه قضاست نیز خواهد شد.